خانه » نوشته های من » تمرین نوشتن

تمرین نوشتن

تمرین نوشتن را در دوره های نویسندگی آغاز کردم .

در ابتدا مرا بسیار هیجان زده کرده بود. ولی کم کم  به تعادل رسیدم .  یادگرفتم که با هر کلمه شروع به نوشتن کنم .

تمرین نوشتن یعنی تحت هر شرایطی بنویسی. هنوز هم ذوق نوشتن را دارم. در گذشته هم داشتم ولی سخت می گرفتم و جدی نبودم.

امروز به راحتی قلم به دست می گیرم و می نویسم . اما جدی و با اشتیاق فراوان که باعث جاری شدن احساسات و آرامش درونم می شود.

تمرینات روزانه مثل پلکان نویسندگی و در زمانهای کو تاه اما مداوم ما را در نوشتن قوی می کند. نوشتن از درون شادی را تزریق می کند.

دنیای نوشتن شهر فرنگی است که هر روز و هر روز دنیایت را رنگین تر می کند. هر روز دریچه ای نو را با تمرین نوشتن به روی خود باز می کنی .

وقتی می نویسی فکرت را شکوفا می شود. یاد می گیری که چگونه فکر کنی. حتی گفتار و رفتارت را هم تغییر می دهد . در نهایت متوجه می شوی که حتی عادتهای جدید و زیباتری را تجربه می کنی.

اما نوشتن نباید به صورت عادت و مثل بقیه روزمرگی هایت تکراری شود. باید مثل گلی باشد که هر روز باید به آن رسیدگی کنی . با مهر اندیشه ات آن را نور افشانی کنی و با قلم خاک وجودت را آبیاری کنی.

از شیرینی و زیبایی های دنیای نوشتن که تمرین نوشتن آغاز می شود هرچه بگویم کم گفتم. خود را از این شیرینی و زیبایی محروم نکنید.

امروز با نوشتن دنیایم را زیباتر کرده است. امروز دنیای تمرین نوشتنم را با هیچ چیز عوض نمی کنم.

نا گفته های نمناک

  ناگفته های نمناک شب گفته‌ های سکوتم قلبم را نوازش می‌کند  نوازشی از جنس ناز و نیاز شاید هم راز و نیاز من زنده می‌شوم با عشق  من زنده می‌شوم با یار  من زنده می‌شوم با آن الهه‌ی بی‌همتا من دوباره پاک می‌شوم در این چشمه زلال  من دوباره عاشق می‌شوم  در لحظه‌های راز […]

نا گفته های نمناک بیشتر بخوانید »

دنیای آرزوها

  دنیای آرزوها یک دنیا آرزو دارم که هر شب می‌آید به یادم با خود می‌گویم فردا همه آنها را در می‌یابم دریغ که لحظه خاموشی چشمانم همه خاموش می‌شوند تا فردا شب و دوباره لحظه خاموشی چشمانم می آیند به دنیایم آخر این چه آرزوهایی است که هر شب موقع خواب می‌آیند   نوشته

دنیای آرزوها بیشتر بخوانید »

از جنگ تا حق

 از جنگ تا حق   در جنگ‌های درونم دخترکی دارم  که دنیایم را می‌کاود تا به من برسد  تا مرا پیدا کند و مرا در آغوش بگیرد آغوشی که مادرانه است تا دخترانه و در تمام لحظات در گوشم نجوا می‌کند  آرام باش آرام بگیر تا پروانه وجودت بر شانه راستت بنشیند و پروانگی را

از جنگ تا حق بیشتر بخوانید »

محبوبم

محبوبم تو در کرانه های عشق وجودم لنگر انداخته ای و حتی لحظه ای از ساحل آرامشم دور نیستی. محبوبم!  دلتنگی هایم با تو به پایان می رسد و من آزاده ای در کشاکش روزگارم می‌شوم. محبوبم!  شوق حضور به درگاه وجودت مرا لبریز می کند و سر می روم از مهر وجودت. محبوبم!  دنیای

محبوبم بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا