اولین صفحه صبحگاهی
اولین صفحه صبحگاهی را رسما از روز چهارشنبه 8 تیر 1401 استارت زدم با امید آنکه این صفحات بدون وقفه ادامه پیدا کند .
یک روز دیگر پر از برنامه و شلوغی آنقدر که ذهنم منفجر می شود ، هزاران کار که نمی توانم آنها را طبقه بندی کنم . چند روزی است که سعی میکنم ولی نمی توانم . ولی می دانم که باید برنامه ریزی قوی داشته باشم .
کارهای من
- نویسندگی
- کارهای مسیر بهبودی
- کارهای خیاطی
- کارهای منزل
- از همه مهمتر خودم که می خواهم فراغت هم داشته باشم . البته فراموش کردم آموزش دوره سایت هم هست.
هر چه از برنامه ها و کارهای نیمه کاره ام می نویسم حس می کنم کله ام بیشتر باد می کند . صبح ها با خستگی بیدار می شوم . شبها تا آخرین لحظه در حال رتق و فتق کارها هستم . گاهی خسته و دلزده می شوم . ولی مهمترین کار امروزم همین نگارش صبحگاهی بود . ایمان دارم که با این کار حداقل ذهنم سبکتر می شود . برنامه هایم را بهتر دنبال می کنم .
امروز جدول فعالیتهایم را طراحی میکنم . با کمک خدا شروع می کنم . نکته مهم همین است کمک خدا ، الان متوجه شدم . من می خواهم کارها را به تنهایی انجام دهم و خدا را فراموش کرده ام .
خدای خوبم از تو دعوت می کنم . امروز را باتو آغاز می کنم . در تمام لحظات از من حمایت کن . زمان را برایم وسعت بده . کمکم کن برنامه ریزی صحیح داشته باشم .
نیازهای امروزم برای برنامه ریزی
- اولویت بندی
- پشتکار
- برکت
- آگاهی
- رشد
- بهبودی
- انعطاف پذیری
- با برنامه
- پویا و فعال
- شادی و انرژی مثبت
- عشق
- معنویت ، گزینه ی مهم که همیشه دوست داشتم اولویت من باشد .
با نوشتن
مطالب جادویی در ذهنم جاری می شود .
کلماتی که از درون و ناخود آگاه وجودم آغاز می شود و به من کمک می کند تا عملکرد بهتری داشته باشم .
امروز چهارشنبه سعی میکنم تا جدول برنامه های خود را داشته باشم .اولویت بندی کنم به امید خدا از این احساس رها می شوم .
احساسات بازدارنده
- احساس گناه
- احساس ناکامی
- احساسی که مرا از نا امید می کند و مانع عملکردهای درست من می شود .
خیلی حس خوبی دارم با اینکه فقط تونستم لیست کنم حس می کنم برنامه هامدر مسیر درست قرار گرفت . ذهنم سبکتر شد . حالم هم بهتره احساس آرامش می کنم .