باران و قصه‌ی وجود

  باران و قصه‌ی وجود باز باران با ترانه با نوای بیکرانه در هوای بی‌بهانه در وجود شاعرانه در قلبی عاشقانه می‌خورد بر بام خانه                   یادم آید لحظه‌ی ناب لحظه‌های عاشقانه در پناهی بی‌کرانه در وصالی جاودانه در شروعی شاکرانه                     کودکی در گهواره بودم خردسالی شادمانه نوجوانی سرمست و حیران جوانی در بند […]

نوشتن

نوشتن را دوست دارم   نوشتن را دوست دارم؛ زیرا با نوشتن از قل و زنجیرهای زنگ زده افکارم رها می شوم، از بایدها و نبایدهایی که جهانماان را تاریک کرده است . نوشتن را دوست دارم زیرا آنچه را که نمی‌توانم با زبانم بیان کنم روی کاغذ جاری می شود. نوشتن را دوست دارم […]