شاید در این لحظه زندگی تو را رها کند و تو دیگر سوار بر اســــــــــــب سرکش درونت نباشی سوار بر زینی خالی از اسب و تــــــو مانده ای در کوره راه بـــــودن و یــــــــــا نــــبـودن که البته وقتی حرکتی نبـــاشـــــد و در جــــــا زدن، همان نبــــودن است و حتی پس رفتی بیــــــش نیست.
پس اســـــ ـــــب سرکش درونت را رام کــــــن و بر آن سوار شو و افسار آن را به دست بگیر و تـــــــو آنــــــرا به سمت مقصــــــدت بران و هرگز از حرکت کردن دست نکش و شـــعـــر رفتـــــن را همیشه در خاطر داشته باش، خاطـــــری که هیچ وقت از یاد نمیبری و مثل آیینه ای پیش روی تو راهنماییت می کند و زندگی در همین جریان است و این جریان تو را به مقصد جانــــــها می رساند.
مقصـــــد حقیقی مقصـــــد نهایی یعنی خـــــــــــدا